یی‌جینگ

فُوشی

فُوشی 伏羲 نخستین شهریار در دوره سه فغفور فرهمند 三皇.
این نقاشی اثر «ما لین» (馬麟؛ 1180-1256م‍.) در دورۀ حکومت سُنگ است.

دفتر تجلّیات (یی‌جینگ 易經 یا جَّویی 周易؛ همچنین مشهور به دفتر تغییرات) کهن‌ترین مکتوب در شرق دور است مشتمل بر شصت و چهار فصل که هر فصل همراه است با یک تصویر (گوآشیانگ 卦象) که تصویرِ شش خط (دو سه‌خطی روی هم) است، و نامِ آن شش‌خطی (گوآمینگ 卦名)، و بیان شش‌خطی (گوآتْسی 卦辭)، و بیان هر یک از شش خط (یائوتْسی 爻辭) که همراه است با «بالهای دهگانه» (شّی‌یی 十翼) که روایات (جّوان 專) متعلّق به این کتاب است در دَه بخش.

کشفِ بنیادِ تعالیم این کتاب منسوب است به فوشی (伏羲)، نخستین فغفور فرهمند چین. در سنّت چین گویند این هشت سه‌خطی که بنیاد همه تعالیم ئی‌جینگ است، بر پُشت یک لاک‌پُشت بر فوشی کشف شده است. ئی‌جینگ دفتری است تماماً مابعدالطبیعی ولی در عین حال بنیاد همۀ علوم و فنون در شرق دور است که به هرحال در بین عامۀ مردمان به عنوان یک کتاب فال‌گیری شهرت یافته است.

سه‌خطی‌های هشتگانه (باگوآ 八卦) هشت مجموعۀ سه‌خطی است و هر سه‌خطی متشکل است از سه‌خط روی یکدیگر (نظراً از پایین به بالا).
در هر سه‌خطی، هر کدام از خطوط یا بدون گسستگی (خط پیوسته —) یانگ است، و یا خط گسسته (- -) یین است، نظر به همه نسبت‌های همبستۀ یانگ (مردانه، اثبات، نورانی، قوّت، ازلی و ...) و یین (زنانه، نفی، ظلمانی، ضعف، ابدی و ...). از ترکیبات سه‌تایی این دو خط، هشت حالت مختلف حاصل می‌شود (2*2*2)، مثلاً: - - + — + - - = ☳ یا - - + — + - - = ☵.
هر کدام از این سه‌خطی‌ها رمزاً یکی از شئون مکنون آفرینش در حضرت قابلیت اوّل است. این رموز خطی را بیش از هر چیز با عناوین انتزاعی و نیز رموز ملموس مادّی همبسته می‌کنند:

چیِن 乾 | «فاعلیت» | ☰ | با طلسم آسمان.
شِوین 巽 | «تابعیت» | ☴ | با طلسم باد.
کان 坎 | «پایین‌روندگی» | ☵ | با طلسم آب.
گِن 艮 | «ثبات» | ☶ | با طلسم کوه.
کوئِن 坤 | «قابلیت» | ☷ | با طلسم زمین.
جِّن 震 | «برانگیختگی» | ☳ | با طلسم آذرخش
لی 離 | «بالاروندگی» | ☲ | با طلسم آتش
دوئِی 兌 | «تبادل»، ☱ ، با طلسم برکه.

ترکیب دوتایی این هشت سه خطی (8*8) در شصت و چهار حالت مختلف جفت می‌تواند شد که شصت و چهار شش‌خطی (六十四卦) دفتر تغییرات باشد.

۱۶ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۱۶ ۰ نظر

غرقه‌گاه مستور

غرقه‌گاه مستور

«بُن‌آشوب» (渾淪圖) اثر «جُّودِه ژوئِن» (朱德潤)، موزۀ شّانگ‌های.

تصویرنوشت: «غرقه‌گاه مستور»[1] مربع نیست و گردی ندارد، دایره نیست و گوشه ندارد. پیش از زایش آسمان و زمین، صورت‌ها نیست و به وجود می‌آید. پس از زایش آسمان و زمین، صورت‌ها هست و به عدم می‌رود. از یک قبض و بسط، چندان حاصل می‌شود که قابل احصاء نیست.


- سال «جی چُّو»[2]، پاییز، ماه نهم، روز 26اُم، تصویرنوشت از مردِ «کوهستان کُنگ‌تُنگ»، «جُّودِه ژوئِن»[3].

[1] «غرفه‎گاه مستور» یا «هوئِن لوئِن» (渾淪) هباء اولی است، آشفتگی ازلی که بذر آفرینش همه در او است.

[2] سال «جی چُّو» 26امین سال از اولین چرخۀ شصت‌ساله در حکومت یِوئِن است، برابر با 1344م‍.

[3] «جُّودِه ژوئِن» (朱德潤؛ 1294-1365م‍.) نقاش، شاعر و نویسندۀ عصر دودمان «یِوئِن» است.

۱۶ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۰۰ ۰ نظر

ازلیتِ دائو

لائودزی گفت:

«چیزی هست محجوب و کامل،
مقدم بر زایش آسمان و زمین». [ددج، بند 25]
طرح‌های آن بی صورت است، [ن‍.ک‍. ددج، بند 21]
بس ژرف، بس تاریک،
یکّه، تنها، بی‌ تعیّن، بی‌کران.
آوازش شنیده نمی‌شود،[ن‍.ک‍. ددج، بند 14]
«به‌اجبار اگر بخواهیمش نامید،
گفته می‌شود دائو.» [ق‍.س‍. ددج، بند 25]


دائو
چندان رفیع است که غایت نمی‌تواند داشت؛
چندان عمیق است که اندازه‌اش نتوانند گرفت؛
شکافنده و دربرگیرندۀ آسمان و زمین است؛
بخشنده و واپس گیرندۀ بی صورت است؛
[چشمه‌ای که] از ازل جاری بوده است، و همچنان می‌جوشد.
گرداب‌وار است که پُر نتواند شد، [ن‍.ک‍. ددج، بند 4]
آبی گل‌آلود که کم‌کم زلال گردد، [ن‍.ک‍. ددج، بند 15]
می‌بخشد و پایان نمی‌پذیرد،
طلوع و غروب ندارد،
در ظهور، یک کف دست را پُر نمی‌کند.

منقبض است و انبساط تواند یافت،
باطن است و ظاهر تواند شد.
نرم است و سخت تواند شد.
یین را به درون می‌کشد و یانگ را به بیرون می‌فکند.
و امر می‌کند
که سه نور [یعنی آفتاب و ماهتاب و ستارگان] بدرخشد.
که کوه‌ها برافرازد،
که ژرفاها گود گردد،
که جانوران بجنبند،
که پرندگان بپرند،
که [چین]لین [=تک‌شاخ] بجهد،
که سیمرغ اوج گیرد،
که افلاک بگردد.

تا مرده را زنده گرداند،
تا پست را بلند کند،
تا پس‌رو را پیش‌رو سازد.

- وِن‌دْزی (文子؛ از عرفای آیین دائویی کهن که در سنّت گویند مرید لائودْزی و حامل تعالیم شفاهی او بوده است)

老子曰:「有物混成,先天地生,惟象無形,窈窈冥冥,寂寥淡漠,不聞其聲,吾強為之名,字之曰道。」夫道者,高不可極,深不可測,苞裹天地,稟受無形,原流泏泏,沖而不盈,濁以靜之徐清,施之無窮,無所朝夕,表之不盈一握,約而能張,幽而能明,柔而能剛,含陰吐陽,而章三光;山以之高,淵以之深,獸以之走,鳥以之飛,麟以之遊,鳳以之翔,星曆以之行;以亡取存,以卑取尊,以退取先。

۱۶ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۵۲ ۰ نظر

غرقه‌گاه مستور

جان‌ها و صورت‌ها و هویت‌ها یکپارچه بودند و هنوز از هم جدا نه؛ آن [وضع] را غرقه‌گاه مستور گویند. غرقه‌گاه مستور آن است که [در آن] ده‌هزار موجود در هم آمیخته بودند و هنوز از هم جدا نه.

- دفتر استاد لیِه‌دْزی (列子؛ از عرفای بزرگ دائویی قرن ۶ ق‍.م‍.)، فصل یکم.

氣形質具而未相離,故曰渾淪。渾淪者,言萬物相渾淪而未相離也。

۱۶ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۴۸ ۰ نظر

خواست فرهمندان

انسان فرهمند خواهد که نخواهد.

- دائو دِه جینگ، بند ۶۴.

聖人欲不欲。

۱۶ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۴۲ ۱ نظر

دربارۀ ترجمۀ دائودِه جینگ

از مقدّمۀ ترجمۀ دائودِه جینگ اثر لائودْزی، ترجمۀ اسماعیل رادپور، انتشارات زندگی روزانه، 1396 (کلیک کنید).

در این ترجمه، کوشیده‌ام که بیش از هر چیز از روی دقّت و جدّیت به متن وفادار باشم، در غوامض به تعالیم سنّتی مراجعه کنم و از به کار بستن زبانی مغلق و شاعرانه بپرهیزم. سعی کرده‌ام هر نویسۀ چینی را با یک لفظ فارسی معادل کنم و هر ترکیب دو نویسه‌ای را به عبارتی برگردانم متشکل از دو لفظ، وگرنه علائم و توضیحاتی به کار برم که تفصیل مترجم را از متن متمایز گرداند. مواردی که از این تصمیم عدول کرده‌ام اندک است. پس مثلاً در آنچه ترجمه شده است به «... دیرسال و دیرزی خواهد بود» (بند 44)، حشو و تکراری زائد در کار نیست، بلکه دو نویسۀ مربوط به دو مفهومِ مشابه، به دو لفظ مختلف ترجمه شده است با رعایت نکته‌ای برآمده از بندهای دیگر و تفاسیر که «دیرسالی» مربوط به «آسمان» یا وجه یانگ است و اشارتی است به اولیّت در زمان و «دیرزیندگی» مربوط به «زمین» یا وجه یین است و اشارتی است به آخریت در زمان.

سعی کرده‌ام ترجمه‌ای که در کنار متن عرضه می‌شود، تا آنجا که ممکن است به اصل چینی نزدیک باشد. حتّی اصطلاحات و استعارات را به معنای لفظی برگردانده‌ام، و ترجمۀ نزدیک‌تر به زبان متداول فارسی و معانی اصطلاحی را در بخش یادداشت‌ها ذکر کرده‎ام، مگر در چند جا که ترجمۀ تحت‌اللفظ به‌آسانی مفهوم نمی‌توانست بود که در این موارد هم الفاظ دقیق‌تر و نزدیک‌تر در یادداشت‌ها ذکر شده است. در ترجمه، تا آنجا که توانسته‌ام از شیوۀ بیان مجازی و صنایع ادبی پرهیخته‌ام تا اولاً در روایت متن دست نبرده باشم و ثانیاً خواننده اطمینان داشته باشد آنجا که مثلاً می‌خواند «هیچ بدبختی بزرگ‌تر از این نیست که دشمن را سبُک گیرند» (از بند 69)، به‌راستی لفظی به معنی «سبُک» (در مقابل «سنگین») در متن به کار رفته است که مجازاً به معنی «بی‌اهمیت» است.

هر بند با عنوانی مشخص شده است. این عناوین افزودۀ «هِه‌شّانگ‌گُنگ» است در تفسیری که بر دائودِه‌جینگ نوشته است. اشارات و اضافات و مترادف‌هایی که در میان علامات [ ] در متن ترجمه آمده است یا بر اساس تفاسیر سنّتی و کهن دائودِه‌جینگ است، و یا بر اساس نکات اشتقاقی و احیاناً معانی پنهان در دلِ الفاظ و شکل نوشتاریِ کهنِ نویسه‌های چینی. با این همه، ازآنجاکه قصد ما ارائۀ ترجمه‌ای نزدیک به لفظ بوده است، لازم می‌آمد که خواننده مطلع باشد که مثلاً در آنچه ترجمه شده است به «آن نام [و نشان] که بتوانندش نامید ...» چنین نیست که دو نویسه به کار رفته باشد، یکی به معنی «نام» و یکی به معنی «نشان»، بلکه در دل نویسه‌ای که معنای «نام» دارد، مفهوم «نشان» نیز هست؛ یا مطّلع باشد که در آنچه ترجمه شده است به «باوقار، چنانکه گویی مهمان [در نزد بیگانه‌ای] باشند» چنین نیست که الفاظی به معنی «در نزد بیگانه» وجود داشته باشد، بلکه نویسه‌ای که به «مهمان» ترجمه شده است، نوع خاصی مهمان است، مهمانی که به خانۀ بیگانه‌ای و ناآشنایی و حتی به خانۀ دشمن خود (مثلاً از جهت مذاکرات جنگ و صلح) می‌رود.

ادامه مطلب...
۱۵ مرداد ۹۸ ، ۰۳:۰۰ ۰ نظر

نویسۀ دائو

در زمان «لائو دْزی»، نویسۀ «دائو» در عرف به معنی «راه»، روش و تعلیم بوده است، و به نزدیک وی اشارت است به «حقیقة الحقایق» که البته این معنی نیز سابقه‌ای کهن در جنبه‌های طریقتی سنت عتیق چینیان داشته است. هر چیزی را حقیقتی است، و حقیقت همه «دائو» است که خود حقیقت خود است (بنگرید به بند 25 از دائو دِه جینگ). در «دائو دِه جینگ»، «دائو» به سه معنی به کار می‌رود: یکی «حقیقة الحقایق»، حقیقتی مکنون، مصدرِ همه حقایق، و مرکزی ثابت متضمن همه شئون هستی؛ یکی «راه»، طریقت فطری و طبیعی در همه امور؛ و یکی آنکه در حالت فعلی به کار رود به معنی «گفتن»، «راهبری کردن» و مانند آن.

نویسۀ دائو در زمان لائودزی

لطیفه:
نویسۀ «دائو» (道)، آنگونه که در زمان «لائو دْزی» می‌نوشته‌اند، مشتمل است بر «قَدَم» (辵؛ آخریت) و «سَر» (首؛ اولیت). نویسۀ «قدم» (辵) خود متشکل است از «حرکت» (彳؛ ظاهریت) و «توقف» (止؛ باطنیت).

۳۱ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۱۷ ۰ نظر

نام

جّوانگ‌دزی (فصل سوم) گوید:

نکوکار به نام [و آوازه] نزدیک نمی‌شود،
[همچنانکه] شرور از نزدیک محکمه نمی‌گذرد.

نویسۀ مینگ به معنی نام و آوازه

為善旡近名,為惡旡近刑。

- 莊子,第三。

۳۱ مرداد ۹۷ ، ۱۳:۱۳ ۰ نظر

نمودار شبکۀ درون

نمودار شبکۀ درون 內經圖

۰۸ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۳۹ ۰ نظر

عقلِ عقل

"دائو" جهان را پر می‌کند،
هرکجا که مردمان هستند، هست،
ولی این مردمان نمی‌دانند.

با وارهانیدن کلمۀ یگانه در بالا، آسمان را سیاحت کنی،
و در پایین، از حدود زمین در گذری،
و بر قلمروهای نُه‌گانه چیره گردی.

وارهانیدن این لفظ چگونه است؟
[پاسخ نهفته است] در آرامیدنِ عقل.

چون عقل به‌سامان باشد،
حواسّ به‌سامان خواهند بود؛
چون عقل بیارامد،
حوّاس خواهند آرامید.
سامانِ حوّاس از عقل است؛
آرامشِ حوّاس از عقل است.

در عقل، عقلی مکنون است:
در درون عقل، عقلی دیگر هست،
و آن عقلِ عقل است.

هنرهای عقل: چهار رسالۀ کهن دائویی، ترجمه و تعلیقات از اسماعیل رادپور (تهران: انتشارات زندگی روزانه)، ص‍. 46، نِی‌یِه (內業)، بند 37-40.


- «نِی‌یِه» یا «پیشۀ درون» کتابی است باشکوه و کهن (مکتوب شده در قرن 4 ق‍.م‍.) دربارۀ آیین‌های تهذیب نفس و مهارکردن خواطر پریشان و آداب سلوک طریقتی. بنیاد تعالیم این کتاب دائویی است ولی آن را می‌باید مربوط به سنت عتیق چینیان، پیش از تکوین آیین دائویی و کنفوسیوسی دانست.

道滿天下,普在民所,民不能知也。
一言之解,上察於天,下極於地,蟠滿九州。
何謂解之在於心安?
我心治,官乃治。我心安,官乃安。
治之者心也,安之者心也;心以藏心,心之中又有心焉。

۰۸ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۳۷ ۰ نظر